شهیــدعطشـــان جوادمحمدی به فدای لب عطشان حسین حاج مهدی فرمانده قرارگاه حما اومد دو روز بود تو عملیات بودیم. از دفتر اقا گفته بودند ڪه رزمنده های مدافع تو عملیات روزه نگیرن. عملیات تموم شده بود. شاهد ۹ ده تا تپه بود ڪه تنها شاهراه دمشق وحلب… بیشتر »
آرشیو برای: "خرداد 1397, 01"
#ﺷﻬﻴﺪ_ﺣﻴﺎﺗﻲ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻧﺎﻣﻪ ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﺩ ﻭ ﺣﻤﺎﺳﻪ ، ﺍﺯ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻭ ﻧﻤﺮﻩ ﻗﺒﻮﻟﻲ ﺩﺭ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺎ ﻧﻤﺮﻩ ﻋﺎﻟﻲ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻌﻠﻢ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻋﺸﻖ ، ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺑﺎ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﺱ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻧﻤﺮﻩ ﺭﺍ ﺣﺎﺋﺰ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ،ﺩﺭ ﺍﻳﻦ… بیشتر »
وسط عملیات … ! زیر آتیش … ! فرقی براش نداشت ؛ اذان که میشد ، میگفت : من میرم موقعیت اللّه . #سردار_شهید_حاج_حسین_خرازی بیشتر »
? وقتی بمباران شیمیایی شد ماسڪش را به یڪی از رزمندهها داد! در بیمارستان از شدت تشنگی روی ڪاغذ نوشت : «جگرم سوخت آب نیست؟!» و بعد به شهادت رسید… #شهید_نعمت_الله_ملیحی بیشتر »
#دختر_شینا قسمت :هشتادم #فصل_پانزدهم داشت بند پوتین هایش را می بست. مثل همیشه بالای سرش ایستاده بودم. زن برادرش را صدا کرد و گفت: «خانم! شما هم حلال کنید. این چندروزه خیلی زحمت ما را کشیدید.» تا سر کوچه با او رفتم. شب شده بود. کوچه تاریک و سوت و کور… بیشتر »
#دختر_شینا قسمت :هفتادو نهم #فصل_پانزدهم همه با عزت و احترام بیشتری با من و بچه ها رفتار می کردند. مهمانی ها رسمی تر برگزار می شد. این را می شد حتی از ظروف چینی و قاشق های استیل و نو فهمید. روز پنجم صمد گفت: «وسایلت را جمع کن برویم خانة خودمان.» آمدیم… بیشتر »
آخرین نظرات