کسی چه می داند شاید کنار سین هایی که خودمان چیده ایم اربابمان هم یک سین بگذارد: سفر به کربلا، همین امسال! بیشتر »
آرشیو برای: "اسفند 1396"
#دختر_شینا قسمت :یازدهم #فصل_سوم لباس ها هم با سلیقه تمام تا شده بود. خدیجه سر شوخی را باز کرد و گفت: «کوفتت بشود قدم، خوش به حالت. چقدر دوستت دارد.» ایمان، که دنبالمان آمده بود، به در می کوبید. با هول از جا بلند شدم و گفتم: «خدیجه! بیا چمدان را یک جایی… بیشتر »
#دختر_شینا قسمت :دهم #فصل_سوم رفتم و گوشه ای نشستم و آن را باز کردم. چند تا بلوز و دامن و روسری برایم خریده بود. از سلیقه اش خوشم آمد. نمی دانم چطور شد که یک دفعه دلم گرفت. لباس ها را جمع کردم و ریختم توی ساک و زیپش را بستم و دویدم توی حیاط. صمد نبود،… بیشتر »
#دختر_شینا قسمت :نهم #فصل_سوم گفتم: «خیلی حرف می زند.» خدیجه باز خندید و گفت: «این هم چاره دارد. صبر کن تو که از لاکت درآیی و رودربایستی را کنار بگذاری، بیچاره اش می کنی؛ دیگر اجازه حرف زدن ندارد.» از حرف خدیجه خنده ام گرفت و این خنده سر حرف و شوخی را… بیشتر »
#دختر_شینا قسمت : هشتم #فصل_سوم کمی این پا و آن پا کردم و بلند شدم تا از زیر نگاه های سنگینش فرار کنم، ایستاد وسط چهارچوبِ در، دست هایش را باز کرد و جلوی راهم را گرفت. با لبخندی گفت: «کجا؟! چرا از من فرار می کنی؟! بنشین باهات کار دارم.» سرم را پایین… بیشتر »
#دختر_شینا قسمت :هفتم #فصل_سوم چند روز از آن ماجرا گذشت. صبح یک روز بهاری بود. توی حیاط ایستاده بودم. حیاطمان خیلی بزرگ بود. دورتادورش اتاق بود. دو تا در داشت؛ یک درش به کوچه باز می شد و آن یکی درش به باغی که ما به آن می گفتیم باغچه. باغچه پر از درخت… بیشتر »
✨در شب جمعه آخر سال بیاد پدران و مادران شهدا و امواتمان ✨ یادشون همیشه با ماست و جاشون بین ما خالیه، در آخرین روزهفته یادشان را گرامی میداریم وبه روح همه پدران ومادران که دیگر در بینمان نیستند . دلمون خیلی وقتها هواشونو می کنه, امادیدارشون میفته به… بیشتر »
#دختر_شینا قسمت : ششم #فصل_سوم فردا صبح یک نفر از همان مهمان های پدرم کاغذ را به خانه پدر صمد برد. همان وقت بود که فهمیدم پدرم مهریه ام را پنج هزار تومان تعیین کرده. پدر و مادر صمد با هزینه هایی که پدرم مشخص کرده بود، موافق نبودند؛ اما صمد همین که رقم… بیشتر »
قهرمان یادمه کلاس چهارم ٬ تو کتاب درسیمون یه پسر هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود تو سوراخ سد تا سد خراب نشه ! قهرمانی که با اسم و خاطره ش بزرگ شدیم ؛ … بیشتر »
۲۲ اسفند روز شهدا گرامی باد حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) : نگذارید غبارهای فراموشی روی این خاطره های گرامی را بگیرد بیشتر »
#دختر_شینا قسمت :پنجم #فصل_دوم می گفت: «قدم هنوز بچه است. وقت ازدواجش نیست.» خواهرهایم غر می زدند و می گفتند: «ما از قدم کوچک تر بودیم ازدواج کردیم، چرا او را شوهر نمی دهید؟!» پدرم بهانه می آورد: «دوره و زمانه عوض شده.» از اینکه می دیدم پدرم این قدر مرا… بیشتر »
#دختر_شینا قسمت :چهارم #فصل_دوم خانه عمویم دیوار به دیوار خانه ما بود. هر روز چند ساعتی به خانه آن ها می رفتم. گاهی وقت ها مادرم هم می آمد. آن روز من به تنهایی به خانه آن ها رفته بودم، سر ظهر بود و داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می شد و… بیشتر »
#دختر_شینا قسمت :سوم #فصل_اول می گفتند: «مامان! چقدر قدم را عزیز و گرامی کرده ای. چقدر پیِ دل او بالا می روی. چرا ما که بچه بودیم، با ما این طور رفتار نمی کردید؟!» با تمام توجه ای که پدر و مادرم به من داشتند، نتوانستم آن ها را راضی کنم تا به مدرسه بروم.… بیشتر »
#دختر_شینا قسمت :دوم #فصل_اول پدرم چوبدار بود. کارش این بود که ماهی یک بار از روستا های اطراف گوسفند می خرید و به تهران و شهرهای اطراف می برد و می فروخت. از این راه درآمد خوبی به دست می آورد. در هر معامله یک کامیون گوسفند خرید و فروش می کرد. در این… بیشتر »
#دختر_شینا قسمت :اول #فصل_اول پدرم مریض بود. می گفتند به بیماری خیلی سختی مبتلا شده است. من که به دنیا آمدم، حالش خوبِ خوب شد. همه ی فامیل و دوست و آشنا تولد من را باعث سلامتی و بهبودی پدر می دانستند. عمویم به وجد آمده بود و می گفت: «چه بچه ی خوش قدمی!… بیشتر »
با عرض سلام خدمت مخاطبین کوثر بلاگ از امروز هر روز یک قسمت از کتاب “دختر شینا” را در این گروه برای شما مخاطبین گرامی ارسال کنم. قبل از آن لازم میدانیم توضیحی درباره این کتاب ارزنده خدمت شما دوستان ارائه نمایم. امیدوارم مورد استفاده تان… بیشتر »
شیخ رجبعلی خیاط (ره): تمام نور معنوی و فیوضاتی که انسان از عبادات و زیارات کسب می کند با نیشی که بوسیله زبان به دیگران می زند نابود مےشود.. بیشتر »
دکترشریعتی: زن اگرپرنده آفریده می شد، حتما “طاووس"بود. اگرچهار پا بود، حتما “آهو"بود. اگرحشره بود، حتما “پروانه"بود. او انسان آفریده شد، تا خواهر و مادر باشد و عشق… زن چنان بزرگ است که اشرف موجودات خداست. تا حدی که یک گل، او را… بیشتر »
#حواسمان_باشد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند : وای بر احوال فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان… بیشتر »
️هواشناسی اعلام کرد : هوای مهدی فاطمه را داشته باشید خیلی تنهاست ……… سلامتیش صلوات ««بهترین زیبایی های خلقت»» زیباترین کلام:بسم… بیشتر »
آخرین نظرات