آقای هیومن به دقت و شمرده شمرده صحبت می کرد و آقای لبیبی صمن اینکه نامه های ما در دستش بود ترجمه می کرد من هم مثل شاگردی که از زیر دست معلم به دنبال جواب سوال می گردد تمام حواسم به دست آقای لبیبی و نامه ها بود که یک باره چشمم به تکیه کلام پدرم که صدایم می کرد « نور دیده » روشن شد دیگر توضیح وترجمه را نه می شنیدم ونه می فهمیدم بی اختیار سرم را جلو و جلوتر و چشمانم را ریز می کردم تا مطمئن شوم درست می بینم و درست می خوانم ، آقای لبیبی وقتی نگاه خیره من به دست خود و چهره ملتمسم را دید همین که فهمید نامه ای که روی دیگر نامه هاست مال من است آن را به سمتم گرفت ، نامه را گرفتم ، بوسیدم ، دستان گرمش را روی کاغذ نامه حس می کردم به رد قطرات اشک که هنگام نوشتن از چشمانش برنامه چکیده بود دست می کشیدم نامه بوی پدرم را می داد بوی اسطوره زندگی ام را بوی مهربانی و عشق می داد تمام کلماتی که پدرم با دستان لرزان نوشته بود را مثل شربتی خنک وگوارا نوشیدم و کلمه به کلمه خواندم .
« نور دیده کجایی ؟ از کجا باور کنم تویی ، سلامت کنم همه جا را گشتم سراغ تو را از مرده ها و زنده ها گرفتم از رود کارون و خاک زمین و برگ های درخت و گل سرخ و شقایق پرسیدم همه گلها بوی تو را داشتند و همه تو را صدا می زدند حتی مترسک باغ حیاط که لباس های تورا می پوشید از فراق تو مُرد . به خدا می سپارمت تا همیشه زنده باشی »
خدای من ! این نامه ای است که پدر با دستان مهربانش برای من نوشته است . باور کردنی نبود که پدرم از فرسنگ ها فاصله سرانجام مرا پیدا کرده . از تک تک کلماتش هم شادی را و هم غم را حس می کردم . نامه اش بغضم را ترکاند . کلمات آن نامه برایم تداعی کننده قیافه پدر بود ؛ می توانستم از پس آن سطرها چهره دوست داشتنی و مهربانش را ببینم اما نمی دانستم چرا دست خط زیبای او به هم ریخته شده بود . نمی دانستم این به هم ریختگی از غم دوری من است یا برای دست های پدرم اتفاقی افتاده .
نامه را که چند بار خواندم ، با خودم گفتم لابد غافلگیر شده که نه از حال خودش خبری داده و نه از حال خانواده .
در نامه دیگری رحیم نوشته بود که مادر به نهضت سوادآموزی می رود تا خودش خط تو را بخواند و برایت نامه بنویسد .
ما چهار نفر با تمام اعضای خانواده هم آشنا بودیم . نامه ها را شریکی و با هم می خواندیم و از بر می کردیم . انگار همه به ایران سری زده بودیم . هوایی شده بودیم .
ادامه دارد…✒️
آخرین نظرات