من زنده ام به عشق تو يا صاحب الزمان

تورا چشم در راهم يا اباصالح ادركني
|خانه
من زنده ام قسمت نوزدهم
ارسال شده در 13 مرداد 1397 توسط سميرا صبوري در کتاب من زنده ام

#من_زنده_ام

#قسمت_نوزدهم

ظهرها بعد از ناهار،سفره که جمع می شد وقتی برق آفتاب وسط آسمان بود آقا بی چون و چرا همه را به خط می کرد و بالش زیر سرمان و خواب ظهر برقرار بود. همیشه در حال کشتی گرفتن با چشم هایم بودم که خواب از حدقه ی چشمم بیرون نپرد. آقا که خسته تر از همه ی ما بود زودتر از ما، نشسته به خواب می رفت. همین که صدای خروپف آقا بلند می شد، یکی یکی از دور و برش پراکنده می شدیم و دنبال کار خودمان می رفتیم. یواشکی با زری و مهناز که با همین ترفند با خواب بعدازظهر کلنجار می رفتند با هم یکی می شدیم و زیر درختان بی عار، ترکه ای دستمان می گرفتیم تا ملخ سیدی شکار کنیم. در کنار همه ی این شیطنت ها، مسجد رفتنمان برقرار بود. آن سال خانم حاصلی، همراه قرآن، عربی آسان را هم به ما درس داد. فقط شرطش این بود که هر کلمه ای را که یاد گرفتیم به بقیه ی دوستان مان که به مسجد نیامده بودند هم یاد بدهیم. خانم حاصلی یادگیری قواعد عربی را بر اساس ابیات منظوم، برایمان بسیار آسان کرده بود: معرف شش بود مضمر، اضافه /علم، ذواللام، موصول و اشاره . با همین شعرها پای مهناز و رقیه هم به مسجد باز شد. مدرسه که تمام می شد آقا می گفت: ورق های سفید دفترهای ناتمام را سریع جدا کنید چون وقتی شما خوابید شیطان می آید همه ی مشق هایتان و ورق های سفید باقی مانده را خط خطی می کند. چقدر خوب بود، هرچه را که آقا می گفت باور می کردیم و قبل از آمدن شیطان ورق های سفید دفترمان را جدا می کردیم و آقا آنها را به هم می دوخت و من آن دفترها را یا برای سال بعد نگه میداشتم یا همان تابستان داستان های قرآنی مثل داستان حضرت یونس و ابراهیم و حضرت مریم را که خیلی دوست داشتم توی این دفترها با خط خوش می نوشتم و بین دوستانم توزیع می کردم.
فصل سوم
انقلاب
سال 1356 باز هم موسم مهر و مدرسه و معلم و مشق فرا رسید اما این بار در مقطع جدید تحصیلی. دوباره کلاس اولی شده بودم با وجود اینکه اول دبیرستان بودم انگار از نوک کوه به دامنه پرتاب شده بودم. این روند غیر منطقی را که با شروع هر مقطع تحصیلی جدید دوباره سال اولی می شدم اصلا دوست نداشتم. این موضوع هویت و اقتدار مرا به هم می ریخت. وقتی به پایه پنجم دبستان رفتم در آستانه ی بلوغ بودم که یکباره به کلاس اول راهنمایی پرتاب شدم و چقدر تلاش کردم تا به سوم راهنمایی برسم و اکنون به کلاس اول دبیرستان پرتاب شده بودم; دبیرستان دکتر مصدق. آن سال روپوش دبیرستان، سورمه ای بود که قد آن الزاما باید تا یک وجب بالای زانو می رسید همراه با جوراب و کمربند سفید و کفش مشکی. فضای دبیرستان چهار برابر مدرسه ی
راهنمایی شهرزاد بود. دبیرستان دکتر مصدق، بزرگ ترین دبیرستان دخترانه ی آبادان بود. آن سال یک فرق اساسی با سال های گذشته داشت و آن اینکه زری با همه ی شیطنت هایش با معدل بالای نوزده در رشته ی جامع در مدرسه ی فردوسی که در محله ی کارمند نشین ها بود پذیرفته شد. او استعداد همه چیز را داشت، فقط زبان بیان این استعدادها را نداشت. تفاوت دبیرستان مصدق با دیگر دبیرستان ها فقط به وسعت مدرسه و تعداد دانش آموزان آن نبود بلکه حضور دختران درشت هیکل و سر و زبان دار جامانده از نظام آموزشی قدیم که در کلاس یازده و دوازده درس می خواندند، از دیگر تفاوت های این مدرسه بود. اگرچه از لحاظ آموزشی فقط سه سال با هم تفاوت داشتیم اما همه به ما می گفتند(( کلاس اولی ها)) و به آنها می گفتند ((کلاس دوازدهمی ها)). فاصله ی سنی ما از آنها، ترسی توام با حترام را در ما ایجاد می کرد. این دختران عموما دخترانی بودند که زورکی می خواستند دیپلم را یدک بکشنید و هر دو سال یک کلاس را به اجبار گذرانده بودند. مثل جوجه هایی که می ترسند زیر پا له شوند در میان آنها جا گرفتیم. ما را در حیاط پشتی، و کلاس بالاتری ها و نظام قدیمی ها را جلو چشم مدیر کلاس بندی کردند. مدیر و ناظم ها طوری قدم می زدند که همه از آنها حساب می بردند. معلم های نظام آموزشی در دو حیاط مجزا بودند.

ادامه دارد…✒️

نظر دهید »
عروس بی حجاب
ارسال شده در 11 مرداد 1397 توسط سميرا صبوري در شهید

​#داستان_کوتاه_پند_آموز 

یه موتور گازی  داشت که هر روز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت .

یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت ، رسید به چراغ قرمز .

ترمز زد و ایستاد .

یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :

الله اکبر و الله اکــــبر …‼️

نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب 

اشهد ان لا اله الا الله …‼️

هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت

و هر کیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید 

چش شُدِه ؟!‼️  

قاطی کرده چرا ؟ !‼️

خلاصه چراغ سبز شد 

و ماشینا راه افتادن  و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟چطور شد یهو ؟ حالتون خوب بود که !

مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت : 

“مگه متوجه نشدید ؟ 

پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن

من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه .

به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه؟ دیدم این بهترین کاره !

#شهید_مجید_زین_الدین 

1 نظر »
شرمنده ام آقا جان
ارسال شده در 11 مرداد 1397 توسط سميرا صبوري در امام زمان


تـو مـرا چشـم در راهـی

و مـن،در بیـراه هـای دلـم

سـرگـردان.

شرمنده ام آقا….

نظر دهید »
آیا خداوند براي کفایت امور بنده اش بس نیست؟
ارسال شده در 11 مرداد 1397 توسط سميرا صبوري در عمومی

اگر یک شخص غنی که به او اطمینان و اعتماد داري، به تو بگوید نگران نباش و غصه ي بدهی هایت را نخور، 

خیالت راحت باشد،  من هستم؛

ببین این حرف او چقدر به تو آرامش می بخشد و راحت می شوي !
خداي مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است : أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَه: 

آیا خداوند براي کفایت امور بنده اش بس نیست؟
یعنی: اي بنده ي من، براي همه ي کسري و کمبودهاي دنیوي و اخروي ات من هستم. 

این سخن خدا چقدر انسان را راحت می کند و به او آرامش می بخشد؟

لذاست که فرمود: أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب: دل ها با یاد خدا آرامش می یابد.
منبع:مصباح الهدی ص 179

نظر دهید »
مامان مثبت
ارسال شده در 11 مرداد 1397 توسط سميرا صبوري در تربیت فرزند

من یه مامان مثبت وشاد هستم
1-مامان مثبت صبحها خوش اخلاقه

2-مامان مثبت همیشه میخنده

3-مامان مثبت فرزندشو زیااااد تشویق میکنه

4-مامان مثبت از کشف تجربه های جدید استقبال میکنه

5-مامان مثبت فرزندشو زیاااد بغل میگیره

6-مامان مثبت فرزندشو زیاااد میبوسه

7-مامان مثبت به حرف های فرزندش بادقت گوش میده

8-مامان مثبت صبوره

9- مامان مثبت با فرزندش بازی خوب انجام میده

10-مامان مثبت شده گاهی کودک میشه

و به کودک درونش اجازه فعالیت میده

11-مامان مثبت نوازشگر ومهربانه

12-مامان مثبت به فرزندش زیاد میگه دوستش داره

13- بافرزندش به ارامی حرف میزنه و صدای بلند و فریاد زدن رو کلا حذف میکنه . وکودکش رو به ارامش دعوت میکنه.

14- مامان مثبت فکر های بد در مورد فرزندش نمی کنه.

15-مامان مثبت کودکش که از مهد یا مدرسه اومد مثل یه مامور کیفش رو تفتیش نمیکنه

16-مامان مثبت امروز به غذای خوشمزه درست میکنه و اجازه میده هرجور کودکش دوست داره اونو بخوره…

17-مامان مثبت خشمگین وعصبانی نمیشه در هیچ شرایطی

18- مامان مثبت به بچه اش دروغ نمی گه .کلا دروغ و دروغگویی ممنوع
19- مامان مثبت حمایت بیش از حد از فرزندش نمی کنه
٢٠- مامان مثبت به فرزندش احترام مى گذارد.

21- مامان مثبت همیشه احساسات خوب،خودرادرمورد کارهای خوب،کودک,به زبان می اورد
.
22- مامان مثبت پشت سر فرزندش حرف نمی زنه

23- مامان مثبت مسولیت میده و کار های کوچک به فرزندش واگذار می کنه
24- مامان مثبت نام نیکو برای فرزندش انتخاب می کنه.

25_مامان مثبت کمتر نه میگه

26-مامان مثبت قول دروغ به فرزندش نمیده

27- مامان مثبت واسه شاد کردن فرزندش کلی انرژی میذاره

28-مامان مثبت وقتی فرزندش ناراحت یا عصبانیه درکش می کنه و باهاش همدردی می کنه

29._مامان مثبت مواظب خواب و استراحت فرزندش هست

٣٠-مامان مثبت با همسرش یه متد تربیتی مشترک دارن که فرزند گیج نشهه
31-مامان مثبت به فکر سلامتی و زیبایی خودش هم هست چون میدونه نبض تپنده خونست

٣٢-مامان مثبت حق انتخاب در بعضی موارد رو به فرزند می ده

34-مامان مثبت بافرزندش مشورت میکنه

35. مامان مثبت همیشه سعی میکنه از نگاه فرزندش به دنیا نگاه کنه تا بتونه احساساتشو درک و تایید کنه

36- مامان مثبت به فکر یه دوست و همبازی واسه بچشه

مامان مثبت فرزندش رو همون طور که هست قبول میکنه و همیشه حواسش هست کلید مقایسه تو ذهنش خاموش باشه تا ناخواسته به تصورو تصویر مثبت از فرزندش تو ذهن خودش و بچه اش لطمه نزنه.
38-یک مامان مثبت مامانی که حتی اگه خسته یا عصبانی شد چند تا نفس عمیق می کشه یا یک لیوان چایی می خوره و توی ذهنش به خودش گوشزد می کنه که “” بچه ها واسه دوران کوتاهی کودک هستند"” پس به مثبت بودنش ادامه میده.

39_مامان مثبت هیچوقت ازمشکلات روزمره درحضورفرزندش شکایت نمیکنه.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 98
  • 99
  • 100
  • ...
  • 101
  • ...
  • 102
  • 103
  • 104
  • ...
  • 105
  • ...
  • 106
  • 107
  • 108
  • ...
  • 146

آخرین مطالب

  • پیوند بی کرانه
  • مرگ آرام مغزی کودکان با موبایل
  • غروب دریا
  • خانواده همسر
  • بیت المال ...
  • دعای هر روز ماه صفر 
  • ​با ترس فرزندمون از تاریکی چه کنیم؟
  • التماس دعای فرج
  • ​مشهدی های مهمان نواز 
  • مهمان نوازی...

آخرین نظرات

  • لاله  
    • https://nbookcity.com/book/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%af%d8%ae%d8%aa%d8%b1-%d8%b4%db%8c%d9%86%d8%a7-pdf>
    در دختر شینا قسمت صدوبیستم
  • یاس در جایگاه پدر ومادر 
  • یاس در شهیدی که حاج قاسم عاشقش بود
  • یا کاشف الکروب  
    • ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)
    در پیشنهاد معنوی..‌.
  • بویکا  
    • https://worldbook.blogix.ir/>
    در نجات از پیک ا میکرون....
  • یاس در الگوی ما حضرت زهرا سلام الله علیها...
  • سربازی از تبار سادات  
    • سربازی از تبار سادات
    در مکث کردن 
  • یاس در همدیگر رو دور نزنیم...
  • بویکا  
    • https://worldbook.blogix.ir/>
    در برای زیبایی ها...
  • منتظر در علائم سندروم اضطراب کرونا
  • یاس در ☕ عوارض مصرف نوشیدن بیش از اندازه چای
  • مطهر در کاش امسال جشن میلادت به میزبانی پسرت باشد...
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)  
    • مبتلایِ حسین (علیه السلام)
    در تقویت‌کننده‌های ایمنی بدن رو بشناسید.
  • یاس در دلتنگی....
  • بویکا  
    • https://worldbook.blogix.ir/>
    در خواص آیه الکرسی...
  • س. ج در میوه =بانک خون
  • نور در ​بیایید با باورهای سمی خداحافظی کنیم
  • یاس در میوه =بانک خون
  • یاس در خواص آیه الکرسی...
  • س. ج در انسان باشیم...

موتور جستجوی امین

موتور جستجوی امین
تیر 1404
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

من زنده ام به عشق تو يا صاحب الزمان

اللهم عجل لوليك الفرج.....الهي آمين

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آستان مقدس شهدای گمنام
  • امام زمان
    • محرم 1400 به نیت ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
  • اهل بیت
    • فاطمیه
  • بانو اسلامی
  • بدون شرح
  • بماند به یادگار
  • تربیت فرزند
  • تلنگر
  • تولیدی خودم «عکس، فیلم، متن»
  • جملات ناب
  • حکایت
  • سخن بزرگان
  • شهید
  • شهید گمنام
  • صرفا جهت اطلاع
  • صرفا جهت خنده
  • صرفا جهت سلامتی
  • عمومی
  • محرم حسینی
  • محرم ۱۴۰۲
  • معرفی کتاب
  • من حسینی شده دست امام حسن ام
  • نکات اخلاقی
  • همسرانه ، عاشقانه
  • همه چیز در مورد کرونا
  • ولایت
  • چهارشنبه های امام رضایی
  • کتاب دخترشینا
  • کتاب من زنده ام
  • کلام قرآنی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 13
  • رتبه مدرسه دیروز: 5
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 5
  • رتبه 90 روز گذشته: 44
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 7
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان