#من_زنده_ام #قسمت_چهلم پرسیدم:این دود از کجاس؟ کجا رو بمباران کردن؟ با عصبانیت گفت: کجا رو بمباران نکردن آبادان به انبار باروت می مونه . مردم توی شهرهای دیگه دور میدونای پرگل و درخت خونه ی سازن ما دور تانکفارم زندگی می کنیم. اما باز مردم کنار این انبار… بیشتر »
آرشیو برای: "مرداد 1397, 29"
#من_زنده_ام #قسمت_سی_و_نهم خلاصه با اصرار و التماس به سلمان توانستم بعد از ظهر با همان اتوبوس اسرای عراقی که کار تخلیه ی اطلاعات آنها توسط بچه های خودی به پایان رسیده بود با کمی جابجایی با آقای سید مسعود حسین نژاد که با یک ژ3 روبه روی اسرای عراقی… بیشتر »
#من_زنده_ام #قسمت_سی_و_هشتم صمد صالحی و سی نفر از همکارانش شروع سال تحصیلی را با خون سرخشان به همه ی دانش آموزان آبادان تبریک گفتند و این چنین بود که مدرسه جبهه و اسلحه جای قلم را گرفت. بوی باروت جای بوی کتاب نو را. لباس بسیج جای روپوش مدرسه و نیمکت ها… بیشتر »
آخرین نظرات