#من_زنده_ام #قسمت_صدوپنجاه_یکم همدیگر رابغل کردیم ونمازشکرخواندیم . ریز ریز از ته دل خندیدن رامثل ریز ریز ازته دل گریه کردن ، خوب یادگرفته بودیم ، باهم خندیدیم واشک شوق ریختیم . هیچ خبری نمی توانست مارا تا این اندازه خوشحال کند . چون دنیا تمام زور… بیشتر »
آرشیو برای: "آذر 1397, 23"
فکر نکنیم تا فرزندانمان بزرگترشده اند دیگر احتیاجی به در آغوش کشیدن مانند کودکی نیست اتفاقا فرزندان نوجوان بیشتر احتیاج به محبت و در آغوش کشیدن دارند، پس یادمان باشد حتما آنها را در آغوش بگیریم و ببوسیم و به آنها ابراز عشق و علاقه کنیم. بیشتر »
#من_زنده_ام #قسمت_صدوپنجاهم با دیدن حاج آقا ابو ترابی نور امیدی در دلمان تابیدن گرفت . شور و شادی بی حدی وجودمان را فرا گرفته بود نمی دانستیم چطور باید تشکر کنیم او می خواست در مقابل آن ظالمان گرگ صفت با غیرت و مردانگی که در خود و دیگر برادران وجود داشت… بیشتر »
#من_زنده_ام #قسمت_صدوچهل_نهم نقیب احمد مجددا همراه با سرباز نگهبان و مترجم وارد آسایشگاه شده و دوباره چند نکته جا افتاده از دایره المعارف ممنوعیت ها را گوشزد کرد. - شما به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی با اسیران دیگر حتی به اندازه یک سلام نباید ارتباط… بیشتر »
آخرین نظرات