مراسم امروز آستان شهدای گمنام بیشتر »
آرشیو برای: "مهر 1397, 07"
#من_زنده_ام #قسمت_هفتاد_و_پنجم معلوم نبود اینها را از کجا آورده بودند تا فقط آب دهان روی ما بریزند و بروند. بعد از آوردن همان ظرف غذای همیشگی، ناگهان در را باز کردند و ما را به اتاق مجاور بردند. حدود دویست نفر از برادران اسیر در آن اتاق فشرده کنار هم… بیشتر »
#من_زنده_ام #قسمت_هفتاد_و_چهارم متاسفانه زمانی که جاده در دست عراقی ها افتاده بود هردومان اسیر شدیم. نادر را به اتاق برادران بردند و مرا ه اینجا آوردند. اگرچه نمی خواستیم تنهایی ما با اسارت خواهران دیگر پر شود اما حالا یک جمع چهار نفره شده بودیم. هرچند… بیشتر »
#من_زنده_ام #قسمت_هفتاد_و_سوم حالا دیگر معنی این دو کلمه را فهمیده بودم. گفتم: مدنی هستم. پرسید: عربستانی؟ دو روز طول کشیده بود تا بفهمم عسگری و مدنی یعنی چه! حالا نمی دانستم منظورش از عربستانی چیه. گفتم: نه، ایرانی. چنان قهقهه ای زد که تا ته حلقش پیدا… بیشتر »
آخرین نظرات